English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1646 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to expatiate on a subject U راجع یک موضوع زیادگویی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
about U راجع به
as to U راجع به
with respect to U راجع به
pertianing U راجع
on U راجع به
regarding U راجع به
in relation to U راجع به
apropos of U راجع به
relative U راجع
respecting U راجع به
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
regards U راجع بودن به
regarded U راجع بودن به
pertian U راجع بودن
tuch U راجع بودن به
regard U راجع بودن به
regarded U رعایت راجع بودن به
regard U رعایت راجع بودن به
with relation to U نسبت به راجع به در باره
in regard to U راجع به در خصوص نسبت به
peronality U انتقادات راجع به شخصیت
regards U رعایت راجع بودن به
subduce U موضوع کردن
my sentiment toward him U انچه من راجع باواحساس میکنم
bestiary U رساله یامقاله راجع بحیوانات
with regard to U نسبت به در باره راجع به در خصوص
She is the talk of the town . U همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
real action U دعوی راجع به اموال غیر منقول
We should not indulge in personalities. U نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
actinochemistry U مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
hypochondriasis U اضطراب واندیشه بیهودی راجع بسلامتی خود
hypochondria U اضطراب واندیشه بیهوده راجع بسلامتی خود
I must think things over. U باید راجع به این چیز ها فکر کنم
mammalogy U یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
to harp on one string U پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
questions U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
question U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questioned U موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
publicists U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicist U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
collated U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collating U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collate U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collates U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
apocrypha U کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
hold court <idiom> U همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
letters of administration U حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
referring to your letter of U با اشاره بنامه .......عطف بنامه ....... راجع بنامه .......
topic U موضوع
mattering U موضوع
text U موضوع
point U موضوع
themes U موضوع
theme U موضوع
subjects U موضوع
subjecting U موضوع
subject U موضوع
texts U موضوع
subjected U موضوع
afair U موضوع
questions U موضوع
objects U موضوع
motifs U موضوع
objecting U موضوع
motif U موضوع
proposition U موضوع
topic U موضوع
subject [topic] U موضوع
questioned U موضوع
question U موضوع
criteria U موضوع
issues U موضوع
head U موضوع
issued U موضوع
themes U موضوع ها
plotless U بی موضوع
issue U موضوع
subjects U موضوع ها
topics U موضوع ها
objected U موضوع
matters U موضوع
mattered U موضوع
matter U موضوع
direct objects U موضوع
indirect objects U موضوع
propositioned U موضوع
propositioning U موضوع
object U موضوع
topics U موضوع
propositions U موضوع
beside the question U خارج از موضوع
grievance U موضوع شکایت
problem U معما موضوع
out of question U خارج از موضوع
irrelevant U خارج از موضوع
privity U موضوع محرمانه
objective complement U مکمل موضوع
subject matter U موضوع اصلی
not to point U بیرون از موضوع
What is the matter? U موضوع چه است؟
not to the point U خارج از موضوع
What's the matter? U موضوع چیه؟
subject matter U مطلب موضوع
postulates U اصل موضوع
objects U موضوع منظره
objecting U موضوع منظره
objected U موضوع منظره
object U موضوع منظره
it is a question of money U موضوع بسته به
indirect objects U موضوع منظره
direct objects U موضوع منظره
cases U موضوع حالت
postulating U اصل موضوع
recitation U تعریف موضوع
recitations U تعریف موضوع
postulate U اصل موضوع
side show U موضوع فرعی
sides of the question U اطراف موضوع
postulated U اصل موضوع
sign position U موضوع علامت
case U موضوع حالت
universe of discourse U موضوع بحث
affaire d'honneur U موضوع شرافتی
What gives? U موضوع چه است؟
problems U معما موضوع
off the track U از موضوع پرت
What is happening? U موضوع چه است؟
What's on? U موضوع چه است؟
businesses U موضوع تجارت
What's behind all this? U موضوع چه است؟
What's wrong? U موضوع چه است؟
What's going on? U موضوع چه است؟
lemma U مقدمه موضوع
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
at issue U موضوع بحث
subject U شیی موضوع
What is it all about ? U موضوع چیست ؟
subject U رعایا موضوع
subjected U شیی موضوع
subjected U رعایا موضوع
subjecting U شیی موضوع
subjecting U رعایا موضوع
subjects U شیی موضوع
subjects U رعایا موضوع
What's cooking? U موضوع چه است؟
issued U موضوع شماره
subject of debate U موضوع دعوی
side issues U موضوع فرعی
side issue U موضوع فرعی
in contestation U موضوع بحث
What's up? U موضوع چه است؟
res ipsa loquitur U موضوع گویاست
matter on hand U موضوع بحث
business U موضوع تجارت
issues U موضوع دعوی
in question U موضوع بحث
a horse of another colour [different colour] U موضوع علیحده
issued U موضوع دعوی
neither here nor there <idiom> U بیربط به موضوع
issues U موضوع شماره
issue U موضوع شماره
subject and predicate U موضوع و محمول
issue U موضوع دعوی
decades U ده موضوع یا رویداد
monomaniac U دیوانه یک موضوع
decade U ده موضوع یا رویداد
monographs U رساله درباره یک موضوع
monograph U رساله درباره یک موضوع
dawn on <idiom> U روشن شدن (موضوع)
content U موضوع یک برنامه یا متن
that is a matter of habit U موضوع عادت است
vexata questio U موضوع متنازع فیه
stick to the point U از موضوع خارج نشوید
the matter in hand U موضوع مورد بحث
contenting U موضوع یک برنامه یا متن
that is not the question U موضوع این نیست
bet U موضوع شرط بندی
question in dispute U موضوع متنازع فیه
plotted U موضوع اصلی توط ئه
embroglio U گیر موضوع غامض
bets U موضوع شرط بندی
subjecting U مبحث موضوع مطالعه
red herring <idiom> U از موضوع اصلی دورکردن
subjects U مبحث موضوع مطالعه
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1ICR
1Arousing
1pedal pamping
1construed
2make the case? به فارسی چی میشه
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com